محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره
وب خاطرات داداشیوب خاطرات داداشی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات داداشی :)

محمد حسین عزیزم این صفحه رو میزنم تا وقتی بزرگ شدی شاهد رشد خودت و احساسات من بشی یه هدیه کوچولو از طرف خواهری:)

چه زود گذشت؟

  اوایل داعم به مامان میگفتم نوزادیت زود میگذره و باید ازش اسفاده کنیم 😎 ولی انگار درکش نکرده بودم چون الان که بعضی عکساتو میبینم میفهمم نوزادیت خیلییی زودتر از اونچه فکرش میکردم گذشت و من یه عالمه عکسی که  میخواستم ازت نگرفتم 😴  گاهی با دیدن عکسایی که فکر میکردم خیلی زیادن افسوس میخورم که زود گذشت و اونقدرا لحظه های نوزادیت رو ثبت نکردم 😔 اینم یکی از عکسایی که خیلی سریع و اتفاقی توی چهار پنج روزگیت ازت گرفتم... این عکس رو هنوز ادیت نزدم😴برای تولد امام زمان بود و این بادکنک هام نماد اسب و شمشیر بود😊 10: ...
23 آذر 1398

اولین جایی که رفته بودی؟

قبل از به دنیا اومدنت بابا میگفت اولین جایی که میری مشهدباشه ولی مامان گفت چون خیلی کوچیکی شاید مریض بشی یا برات ضرر داشته باشه خلاصه که کارای بابا هم پیش نرفت و اولین جایی که رفتی از مشهد به حرم حضرت معصومه تغییر کرد😊همه با کلی حس خوب نگاهت میکردن و لبخند میزدن یا حتی دوست داشتن نوازشت کنن حتی خدامم واکنش نشون میدادن😇 اینجا تقریبا 10 یا 12 روزت بود و خواهر بزرگه بقلت کرده بود  😍راستی هوا خیلی سرد بودااا ولی خداروشکر مریض نشدی😉 درضمن چون عکس گرفتن توی صحن ممنوع بود عکسا خیلی خوب نشد😐ولی همینم غنیمته😉 شنبه ساعت1:03  ...
17 آذر 1398

سرما خوردگی!!!!!

به قول مامان سلام ملیتم تند تند تند😂 باید خدمتت بگم که من و خواهر بزرگه و بابا بدجوری سرما خوردیم اونقدر که بابا3هفته اس که طرفت نمیاد و بوست نمیکنه من و خواهر بزرگم که گوشه خونه زیر پتو با حسرت نگاهت میکنیم و مامانم با لبخندای خبیثانه بوست میکنه خلاصه که بگم روش های پیشگیری از سرما خوردگی توی خونمون بدجور در حال اجرا هست و جنابعالی در قرنتینه کامل به سر میبری و من الان با ماسک و چشمای ورم کرده دارم این پست رو برات مینویسم .  موضوع اصلی که میخواستم بگم اینه که دیشب با شرایطی که گفتم با اقامحسن و خواهری و مامان چندتا عکس یادگاری ازت گرفتیم😊 اینم پشت صحنه عکس ها😅 امیدوارم همیشه سالم باشی و خدا حف...
15 آذر 1398
1